loading...
وبلاگ کلاس سوم 4 دبیرستان شاهد ابوذر
آخرین ارسال های انجمن
سیدمیثم سیدی بازدید : 95 جمعه 18 بهمن 1392 نظرات (0)

ایا میدانید 80 ٪ موجودات دنیا را حشرات تشکیل داده اند
ایا میدانید تنها حیوانی که نمی تواند شنا کند شتر است
ایا میدانید روباه همه چیز را خاکستری می بیند
ایا میدانید گربه قادر نیست مزه شیرین را تشخیص دهد
ایا میدانید یک گرم سم مار کبری می تواند 150 نفر را بکشد
ایا میدانید حس چشایی نوعی پروانه بزرگ 13 هزار بار دقیق تر از انسان است
ایا میدانید لاما شتر بدون کوهانی است که به هنگام عصبانیت بر صورت طرف مقابل تف می اندازد.
ایا میدانید قلب گنجشک 100 بار در دقیقه می تپد. گنجشک ها روی زمین می پرند.
ایا میدانید فیل تنها حیوانی است که می تواند ایستادن روی سر و گردن را یاد بگیرد.
ایا میدانید یک موش کور 14 سانتی می تواند در یک شب تونلی به طول 91/4 متر حفر کند.

سیدمیثم سیدی بازدید : 66 چهارشنبه 02 بهمن 1392 نظرات (0)

تقویم رو نگاه کن !

آبـــان !

اما چرا چیزی توش ننوشته ؟

مگه اینجا ایران نیست ؟

مگه 7 آبان زادروز پدر ایران ، بنیانگذار حقوق بشر ، " کورش بزرگ " نیست ؟

نمیدانیم علت چیست ...

به هر حال  این روز بزرگ بر شما ایرانیان فرخنده و شاد باش!!!


در این خاك زرخیز ایران زمین ، نبودند جز مردمی پاك دین  

همه دینشان مردی و داد بود ، وز آن کشور آزاد و آباد بود

پدر در پدر آریایی نژاد ، ز پشت فریدون نیکو نهاد 

بزرگی به مردی و فرهنگ بود ، گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما ، که شد مهر میهن فراموش ما 

 
که انداخت آتش در این بوستان ، کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟ ، خرد را فکندیم این سان زکار 

 
نبود این چنین کشور و دین ما ، کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که گر ما خرد داشتیم ، کجا این سر انجام بد داشتیم

 
بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم ، برون سر از این بار ننگ آوریم


http://www.8pic.ir/images/41164660796344591367.jpg

 

 

سیدمیثم سیدی بازدید : 2132 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)

ضرب المثل هایی در مورد جوانی

·       جوانى كجايى كه يادت بخير.

·       در جوانى مستى، در پيرى سستى، پس كى خداپرستى؟ (خواجه عبداللّه‏ انصارى)

·       دريغا جوانى، دريغا جوانى(صائب) 

·       نتوان يافت جوانى به خضاب. (طراوت و تازگى دوران جوانى با رنگ و لعاب به دست نمى‏آيد)

·       جوان است و جوياى نام آمده است(فردوسى)

·        جوانا سر متاب از پند پيران (سعدى) 

·       جوان را به زن گرفتن مفرست و پير را به خر خريدن. (نياز يا ميل شديد چشم بصيرت را در انسان كور مى‏كند و باعث مى‏شود حقايق را آن‏طور كه هست نبيند) 

·        جوانى است و هزار چَم و خَم

·       جوانى، شعبه‏اى است از جنون و ديوانگى. (در جوانى انسان كارهايى انجام مى‏دهد كه نشان دهنده خام بودن اوست)(سندباد نامه)

 

·       جوانى هم بهارى بود و بگذشت (سعدى) 

سیدمیثم سیدی بازدید : 66 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

مقاله به صورت word میباشد .

 

حجم 24 کلیو بایت میباشد.

 

درباره ستارگان, تولد , مرگ , اندازه , انرژی ستارگان

....

در این مقاله توضیح داده شده است.

 

 لینک دانلود

سیدمیثم سیدی بازدید : 76 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (0)

ترجمه درس مخفیانه گوش کردن

در خیمه فرماندهی دشمن

- ای فرماندهان! ای آقایان! روحیات سربازان ضعیف است.

- ما نیازمند یک حمله سریع به نیروهای دشمن هستیم.

- یکی از فرماندهان: بله، بله ... خوب است.

- آفرین بر تو ... این یک فکر خوب است ... !

- اما آقای من ...

- ما به اطلاعاتی از مکانهای دشمن نیازمندیم.

- سخنت درست است.

- پس سرباز دشمن شب هنگام برای به دست آوردن اطلاعات رفت.

- و بعد از یک ساعت به مکان نیروهایمان رسید.

- در خیمه فرماندهی نیروهای ما

- ای برادران

- ما زمان زیادی است که در این منطقه هستیم.

- و اکنون تعداد رزمندگان کم است.

- بیشترشان در سنگرها به سختی زخمی هستند.

- من مسؤول هستم.

- پس بر ما واجب است که امشب برگردیم.

- و ما از راه دریا برمی گردیم اگر خدا بخواهد.

- سرباز دشمن به خاطر این اطلاعات سّری شاد شد.

- از گرگ صحرا به عقاب صحرا

- بله ... بله ... می شنوم.

- آقای من ... آقای من ... خبرهای مهم ... خبرهای خیلی مهم است.

- چند لحظه قبل این سخنان را شنیدم.

- تعداد رزمندگان زیاد است.

- و آنها بسیار شاد هستند.

- اسم فرمانده عملیات مسعود است و آنها امشب حمله می کنند.

- آنها از راه دریا پیشروی می کنند.

- شنیدی آقای من ... شنیدی ؟!

- بله ... بله ..

- تمام

- از عقاب صحرا به مقر فرمانده

- حمله نزدیک است.

- عقب نشینی ... عقب نشینی ... بسرعت ... بسرعت !

 

کلمات جدید

أحد = یک

أحد الامراء = یکی از فرماندهان

اُحسنتَ = آفرین

اِستراق = سرقت کردن

استراق السّمع = مخفیانه گوش دادن

الذین = کسانی که

أمر = کار

اُمَراء = ج  امیر. فرمانده

اِنسحاب = عقب نشینی

أنعمتَ = نعمت دادی

جنود = ج جُند. جندی: سپاه

حاجة = حاجت، نیاز

نحن سجاجة = ما نیازمندیم ، نیاز داریم

حَسَن = خوب، نیک

خیمة = خوب است، بسیار خوب

راجِعون = برگردانندگان، برگشت کنندگان

سادة = ج سید: آقا

سمیع = شنوا

صراط = راه

علیم = دانا، آگاه

عَلَینا = برماست، بر ما لازم است

غالب = چیره، مسلط

قادم = آینده، در حال آمدن

قادمون = در حال آمدن

قریب = نزدیک

قیادة = رهبری، فرماندهی

مقاتلین = رزمندگان

معنویات = ج  معنویة. روحیه

مغصوب = مورد غصب واقع شده

مواضِع = ج  موضع. مکان

نهار = روز

 

سیدمیثم سیدی بازدید : 77 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (0)

ترجمه درس اول قصر شیشه ای

- برای سلیمان (ع) لشگر نیرومندی از انسان و پرنده و حیوان بود.

- روزی از روزها

- سلیمان برای پرس و جو کردن لشگرش خارج شد ... پس با دقت نگاه کرد و پرسید:

- هد هد کجاست ؟

- پرندگان: سروَر ما ! ... اکنون برای کاری رفت.

- سلیمان (ع) از غیبت هد هد خشمگین شد.

- پس از ساعتها هد هد بازگشت.

- سلیمان: ای هدهد کجا رفتی؟

- هدهد: ای سرور من! چیز عجیبی کشف کردم!

- چه کشف کردی؟

- زنی را یافتم که در مملکت سبا فرمانروایی می کند و لشگر نیرومند و بزرگی دارد و مردم در آن، خورشید را می پرستند و برای غیر خدا سجده می کنند.

- عجیب است ... آیا راست می گویی؟

- بله ... بله ... سرور من.

- پس سلیمان (ع) نامه ای برای ملکه «سبا » نوشت:

- ملکه: این نامه ایست که می خواهد دینمان را ترک کنیم.

- وزیران، ما نیرومند هستیم و ترسی بر ما نیست.

- ملکه: نه ... نه ... من به سوی او می روم.

- همانا پادشاهان چون به شهری در آیند در آنجا فساد ایجاد می کنند.

- سلیمان: ای جماعت! من از شما تخت ملکه سبا را قبل از رسیدنش می خواهم! سپس سلیمان (ع) دستور ساختن قصری شیشه ای را بر روی آبهای دریا دارد.

- ملکه در قصر شیشه ای:

- عجیب است ... این تخت من است ... !

- این آب است ... این دریاست ...!

- من اکنون غرق می شوم ...!

- سلیمان: نه ... نه ... این شیشه است. آب نیست ... !!

- ملکه: این معجزه است.

- پس به آسمان نگاه کرد و گفت:

- پروردگارا ! به درستی که من به خودم ظلم کردم. همراه سلیمان به خداوند که پروردگار جهانیان است تسلیم شدم.

کلمات جدید

إذا = زمانی که، هنگامی که

أسلَمْتُ = تسلیم شدم

و أسلمت مع ... = همراه سلیمان در برابر خدا، پروردگار جهانیان تسلیم شدم.

أغسدوا = فاسد کردند، فساد ایجاد کردند.

إنّ الملوک ... = پادشاهان چون به شهری در آیند در آن جا فساد ایجاد می کنند.

أقویاء = ج قویّ : نیرومند

تَحْکُم = حکومت می کند

تَفَقُّد = پرس و جو کردن، جویا

زجاج = شیشه

عَرْش = عرش، تخت

غَضِب = عصبانی شد، خشمگین شد

غیاب = غائب بودن، حاضر نبودن

کتاب = نوشته، نامه

کشفتُ = کشف کردم، پی بردم

مَلَکا = بزرگان

ملوک = ج مَلِک: پادشاه

میاه = ج ماء: آب

وصول = رسیدن

یعبدون = پرستش می کنند

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پشتیبانی نویسنده
    سخنی از بهشت
    تقویم شمسی
    برای ارتباط با سیدمیثم سیدی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 101
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 26
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 193
  • بازدید ماه : 509
  • بازدید سال : 2,523
  • بازدید کلی : 26,059
  • پشتیبانی انلاین
    دیکشنری انلاین

    دیکشنری